ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر
بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر ، زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
ای رفته ز دل راست بگو ! بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سویم ؟
گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
من او نیم ، او مرده و من سایه اویم
من او نیم ، آخر دل من سرد و سیاه است
او در دل سودازده از عشق شرر داشت
او در همه جا ، با همه کس ، در همه احوال
سودای تو را ای بت بی مهر ! به سر داشت
ای نگاهت رونق فردای من
در تو معنا می شود دنیای من
ای کلامت بهترین اثبات عشق
با تو ماندن آرزوی رویای من
برای دل بستن
باید دلت را ب دلش گره بزنی
یکی رو
یکی زیر
مادربزرگم میگفت :
قالی دستبافت مرگ ندارد . . .
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
هرتبی، تب عشق نیست
گاهی وقتا بعضی تب ها از عفونت هوسه
پر از تو بودم...
به تهیدستی ام نگاه کردی...
گفتی که هیچ نداری...
ندیدی،من تو را داشتم!!
پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟؟
حضورت
نفس هایت
گرمی دستانت
بهاری می کند سرزمین مرا..
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه
نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم ...
التماس دعا
صبحی که به جای عـــشق با یک سیگار شروع شود…
یک شروع دوبـــــاره نیست …
امتداد پایان اســــــت …
برای کســـــی که دیگر امیــــدی به ادامه ندارد …
دستم هنوز بوی گل میدهد بانو
آخرین بار کی صورتت را لمس کردم ؟
خنده های تو
آرزوهای من اند
بخند !
تا برآورده شوند...
خواستم از عشق برات بگم ،
گفتی می دونم
خواستم از غم برات بگم ،
گفتی می دونی
حالا از ته دل می خوام بهت بگم :
دوست دارم . . .
می دونم ک نمی دونی . . . !
گفتی : قل هو الله احد
من هم گفتم تنهام
تو گفتی : الله الصمد
اما من در نهایت شرمندگی در حالیکه بغض گلویم را فشرده بود گفتم
اما من خیلی نیازمندم
خیلی شرمنده ام
خیلی گنهکارم
و اینکه تنها نبودم تنهایم گذاشتن و تو تنها ذاتی هستی با آنکه تنهایی کسی را تنها نمیگذاری .
(تنهایم مگذار ای تنهای بی همتا)
کتاب مدح تورا آب بحر کافی نیست
که سر انگشت تر کنم و صفحه بشمارم...
تا یادت می کنم باران می آید …
نمیدانستم لمس خیالت هم وضو می خواهد !
مرد هم که باشی
وقتی دست زنی را عاشقانه میگیری
تازه میفهمی
مرد بودن را باید در میان
دستان ظریف زن احساس کرد...
دلم یک تــــــــــو می خواهد
که فقط دلش یک مـــــــــــن بخواهد
که بشود ، تا آخر عمر
عاشقـــــــــی را زندگی کرد...