خنده های تو
آرزوهای من اند
بخند !
تا برآورده شوند...
خواستم از عشق برات بگم ،
گفتی می دونم
خواستم از غم برات بگم ،
گفتی می دونی
حالا از ته دل می خوام بهت بگم :
دوست دارم . . .
می دونم ک نمی دونی . . . !
گفتی : قل هو الله احد
من هم گفتم تنهام
تو گفتی : الله الصمد
اما من در نهایت شرمندگی در حالیکه بغض گلویم را فشرده بود گفتم
اما من خیلی نیازمندم
خیلی شرمنده ام
خیلی گنهکارم
و اینکه تنها نبودم تنهایم گذاشتن و تو تنها ذاتی هستی با آنکه تنهایی کسی را تنها نمیگذاری .
(تنهایم مگذار ای تنهای بی همتا)
کتاب مدح تورا آب بحر کافی نیست
که سر انگشت تر کنم و صفحه بشمارم...
تا یادت می کنم باران می آید …
نمیدانستم لمس خیالت هم وضو می خواهد !