کوچه های دلم هنوز از رنگ بهار پر مهر تو سبز است
باغچه ای کوچک نگاهم، خاطره ای گلهای مینارا به چشمان تو سپرد
کلمات نرم تو مثل باران، از لابلای انگشتان مشتاقم میریزند
من در جستجوی نشانی...، کلامی...، سلامی....
به یاد داشته باش
برگهای شاد سپیدار برای رقص در باد منتظر نمی مانند.
گلهای بنفشه برای انتخاب پیراهن از رنگین کمان اجازه نمیخواهند
دل مینا برای عاشق شدن بهانه نمیخواهد.
در ساحل چشمان تو دریای عجـــــیبی است
احساس من از دیـــــدن تو حس غریبی است
هر گاه که یادت به کــــــــــــــویر دل من زد
صحرای دلم منتظرسخت نهـــــــــــیبی است
بر خاک زمینهای تـَرَک خــــــورده ی تشنه
باریدن ِباران ِنگاهت ، چـــــــو طبیبی است
ای پاک ترین صـــــــــــورت انسانی هستی
باز آ ، که دلم درصـــدد کسب نصیبی است
ای آنکه گذر می کنی از باغ وجــــــــــودم
چشمت همه جا درطلب سرخی سیبی است ....
....اینجا که بجز سرو، درخت دگری نیست
یا هست اگر، مـِهر ِدل انگــــیز حبیبی است
هر جا کـــــــــــــه تو باشی ، دلم آرام ندارد
در ساحل چشمان تو دریای عجـــــیبی است
لطفا یه امروز رو از خونه بیرون نرو !!! میبیننت اشتباهی فردا رو عید فطر اعلام میکنن
عید بر همگان مبارک
تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم .
تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد
طلب مهر زهر چشم خماری نکنیم
یادمان باشدکه دگر لیلی و مجنونی نیست
به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم
یادمان باشد که در این بهر دورنگی و ریا
دگر حتی طلب اب ز دریا نکنیم
یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست
دگر ان روز پی قلب سیاهی نرویم
یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم
طلب سوختن بال و پر کس نکنیم
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
خود بسازیم به هر درد که از دوست رسد
بهر بهبود ولی فکر دوایی نکنیم
جای پرداخت به خود بر دگران اندیشیم
شکوه از غیر،خطا هست خطایی نکنیم
گله هرگز نبود شیوه دلسوختگان
با غم خویش بسازیم و شفایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم